دانشگاه هنر
دستاورد
1025-0840
2783-1132
27
37
2017
03
21
شناسنامه و فهرست شماره 37
1
2
FA
http://dastavard.journal.art.ac.ir/article_526.html
http://dastavard.journal.art.ac.ir/article_526_9bd5cc6a3a7abeec2d6ad21f61e9d230.pdf
دانشگاه هنر
دستاورد
1025-0840
2783-1132
27
37
2017
03
21
ژوژمانی بر ژوریهای دیزاین
4
5
FA
محمد
رزاقی
0000-0002-7687-632X
معاون پژوهش و فناوری دانشگاه هنر
dastavard@art.ac.ir
<strong>ژوژمانی بر ژوریهای دیزاین</strong><br /> به نظر میرسد هرچقدر صورت مفاهیمی نظیر «ژوری»، «ژوژمان»، «دفاع» و «ارائه» برای اهالی گذر دیزاین آشناست، سیرتشان غریبه و فرایندهایشان همواره، همراه با خوف و رجاست! اما چرا؟! بهراستی چهچیزی در قضاوت این فرایندهاست که آنها را به هندوانههای نشکافتهای مبدل میسازد که شرطی هم برنمیتابند؟ آیا این به ذات مسائل دیزاین<sup>1 </sup>برمیگردد که بهواسطۀ کمبود اطلاعات، تضادهای درونی یا الزامات متغیر مسئله، در برابر حل شدن مقاومت میکنند یا به ماهیت ژوری دیزاین برمیگردد که دفاع از خروجی فرایند طراحی را با مضامینی همسنگ «شانس»، «ترس»، «امید» و «دلگرمی خانواده و حمایت همقطاران» همنوا میسازد؟! چرا جلسات دفاعیه اغلب شگفتیساز است؟! چرا شاهین ترازوی قضاوت ژوری دیزاین نمیتواند بین «شایستگی طرح» و «نمرۀ متناسب» آرام و قراربگیرد و اغلب، در بالا یا پایین تراز حقیقت در نوسان است؟! چرا برخی از ترازوهای قضاوت همواره به یک سمت (چه سنگین و چه سبک) کجاند؟ چرا وزن کالای خِرَد و تلاش یک طراح باید در تناسب وهمی ژوری از صاحب یا راهنمای وی توزین شود؟! آخر از کجا و چرا، اینهمه غبار نسبیت بر شانۀ قضاوتهای دیزاین ما نشسته است؟<br /> برای درک بهتر بخشی از ریشۀ این سؤالات، شاید لازم باشد گذری داشته باشیم بر مقولات عالم هستی که از آنها تحت عنوان «مقولات عشر» یا «اجناس عالیه» نامبرده شده است. ارسطو در کتاب خود «ارغنون»، مقولات عالم هستی را در دو گروه اصلی «جوهر»<sup>2</sup> و «عَرَض»<sup>3</sup> تقسیم میکند. هر «مقوله» عبارت است از کلیترین جنسی که دربرگیرندۀ همۀ مصادیق آن باشد. مراتب نهگانۀ عَرَض عبارتاند از: کم، کیف، وضع، اَین، له، متی، مضاف، فعل و انفعال. از بقیۀ مقولات و بحثهای فلسفی و منطقی راجع بهمراتب جوهر و عَرَض که بگذریم، شاید بتوان بخشی از شگفتیهای صدرالذکر را در تعارض بین مقولات «کم» و «کیف» یا «چندی» و «چونی» یافت. در تعریف آورده شده که «کم» یا «چندی» مقولهای است که ذاتاً قابلتقسیم و اندازهگیری باشد؛ مثل چگالی، طول، شتاب ثقل و اختلاف پتانسیل الکتریکی. ولی «کیف» یا «چونی» مقولهای است که ذاتاً قابلتقسیم و اندازهگیری نباشد؛ مثل غم و شادی و هیجان و شایستگی. اگر بپذیریم که مهندسان، مسئول بخش کمی محصولات و طراحان، مسئول بخش کیفی و یا مسئول ابعادی از مقولات کمی محصول هستند که در کیف آن تأثیرگذار است، آنگاه لاجرم باید بپذیریم طراحان مسئولیت چیزی را پذیرفتهاند که به معیار و سنجه نمیآید. ازطرفی، مقولۀ «کیف» یا «کیفیت» در علم اقتصاد و تولید، به مطلوبیت، مرغوبیت، شایستگی، برتری، بداعت و نظایر اینها تعبیر میشود. بنابراین به بیراهه نرفتهایم اگر مسئولیت حرفهای طراحان را شاخصگذاری مصداقی برای مطلوبیت غیرمعیار محصولات یا خدمات تعریف کنیم و آن زمان که این بدهی طراحان، در ترازوی طلبِ مشتریان به تعادل میرسد، میتوانیم محصول را موفق ارزیابی کرد. ولی این وزنکشی طراحی در عرصۀ واقعیت است؛ یعنی وقتیکه خائوس <sup>4</sup>ماده، فرم واقعیت به خود گرفته است، ولی در عرصۀ دانشگاهی و در زمان دفاعیهها و ژوژمانها که خیالبندی طراح، هنوز صورت واقعیت به خود نگرفته، به محک خرید مشتریان نیز آزموده نشده است، چگونه باید قضاوت کرد؟ نقش قوۀ مُدرِکۀ اعضای ژوری در درک این خیالبندیهای معیاردار چیست؟ بهعبارتدیگر، وقتی در دفاعیهها، از یکسو طراح، به پاسخ خیالبندیشدۀ خود که از ذات «نبود» است با قرائتی بسیار محدود از «بود» (پوستر و ماکت) چوب حراج میزند و ازسویدیگر، ژوری رساله با وهم مشتریِ وسواسیِ بسیار طلبکار (تازه اگر قصد خرید داشته باشد!)، زیر و روی کالای اندیشۀ طراح را ورانداز و به کالبد فکری خود قواره میکند، آیا میتوان شاهد یک معاملۀ عادلانه بود؟ حالا اضافه کنید تازیانههای نامرئی تقلبها، تلقیهای ناصواب، بیدانشیها، بداخلاقیها، عدم شفافیت و از همه پلیدتر، نفاقها و خباثتهای پنهان و آشکاری که بر صورت اهالی دیزاین فرود میآید و ابهام و اعوجاجی در رؤیت واقعیت ایجاد میکند. گاهی غبار این ابهام، آنقدر غلیظ و فشرده میشود که نه دانشجو میداند چرا روی صندلی گداخته<sup>5</sup> نشانده شده و نه ژوری اعلام میکند چرا این صندلی را برای وی تا این میزان گداخته کرده است! شگفتیآور اینکه بهطرز رمزآلودی نیز همهچیز، با کمی بالا و پایین نهایتاً به پایان میرسد و دانشجو فارغالتحصیل میشود! شرایطی که حدوداً چهل سال پیش، «کریس آرگیریس»<sup>6</sup> از آن تحت اصطلاح «استادی رمزآلود» یا Mastery-Mistry یاد کرده است. این شرایط به فرایندِ قضاوتی اشاره دارد که آنچنان گیجکننده، اپیتومایزه<sup>7</sup> شده که دانشجو خود درنمییابد چگونه دانش و مهارتش و/یا قدرالسهم وی در توسعۀ علم بشری، موردپذیرش ژوری دیزاین قرار گرفته است!<br /> <br /> همۀ ما در جلسات ژوژمان و دفاعیهای ازایندست شرکت کردهایم که تورنادوهای نفاق، دروغ، خباثت، کینه، انتقام، عجز، ترس، شرمندگی، تمسخر، تحقیر، توهین، حبوبغضهای غیرعقلانی، محافظهکاری، تعارفات، تسویهحسابهای شخصی و غیرمستقیم و نظایر اینها، هم بنای ساکنان صندلیهای داغ را در هم نوردیده، هم به تکیهزنندگان به کرسیهای قضاوت و داوری آسیب رسانده است. شاید دیگر وقت آن رسیده باشد که چندی و چونی ژوری دیزاین را درک کنیم و بدون عافیتطلبی شخصی؛ عقل، به قضاوتِ عادلانه؛ چشم، به دیدارِ واقعبینانه؛ گوش، به ندایِ حقطلبانه؛ نفس، به داوریِ مستقل؛ تن، به رفتارِ فروتنانه و دست؛ به امضایِ مسئولانه بسپاریم و ردای زیبای دانشآموختگی را نه گشاد و نه کوتاه، که بهتناسب، به تن دانشجویانمان قواره کنیم.<br /> <br /> <br clear="all" /><br /> <br />1. Wicked Problem<br /> <br /> <br /> 2. «جوهر» آن است که در بودن، نیازی به هستی موجود دیگری ندارد.<br /> <br /> <br /> 3. «عَرَض» آن است که در بودن، به هستی موجود دیگری نیاز دارد.<br /> <br /> <br /> 4. «خائوس» یکی از مراتب «وجود» است که «هیولا» نیز خوانده میشود. هیولا، تودۀ بیشکل و درهموبرهم از ماده است که هیچ صورت یا فرمی ندارد. وقتی مادهای فرم میگیرد از حالت «هیولا» یا «خائوس» خارج میشود. در ادبیات عرفانی، «فرم» یا «صورت» جهت وحدت همۀ وجود که ذات حقتعالی است، تعریف میشود.<br /> <br /> <br /> 5. کنایه از صندلی داغ (Hot Seat) است؛ شرایط پرفشاری که فرد یا سازمانی زیر ذرهبینِ توجه و نقد دیگران قرار دارد.<br /> <br /> <br />6. Chris Argyris<br /> <br /> <br />7. Epitomized: بهمعنای فراگیر و نهادینهشده
http://dastavard.journal.art.ac.ir/article_527.html
http://dastavard.journal.art.ac.ir/article_527_34a78b9da4d9dbb2df41cce6bf4d2e81.pdf
دانشگاه هنر
دستاورد
1025-0840
2783-1132
27
37
2017
03
21
مطالعۀ اثربخشی دروس ریاضی و فیزیک در برونداد فرایند آموزش طراحی صنعتی
6
17
FA
یلدا
قاسمی
دانشگاه هنر
yaldaghasemi_art@yahoo.com
سحر
محمدی
معاون سردبیر دستاورد
si.mohammadi@gmail.com
10.30480/dastavard.2017.528
<strong>چکیده</strong><br />پیچیدگی نیازها در دنیای امروز ، آموزش را به سمت ماهیت بینارشته ای پیش برده و ذات رشته طراحی صنعتی از این ماهیت مستثنی نیست. نفوذپذیری تخصص های مختلف در این رشته زیاد بوده و از اینرو دروس فنی مانند ریاضی و فیزیک نیز به منظور آگاهی فارغالتحصیلان این رشته از مبانی فنی در طراحی هایی که ساختاری فنی دارند سبب شده تا این دروس در سیلابس درسی ایران سهمی 7/8 درصدی داشته باشند. در این مطالعه تلاش شده تا در مقایسه ای کمیت واحدهای این دروس (قدرالسهم آنها) در مقابل میزان کاربردپذیری شان در رشته طراحی صنعتی محصول محور و سپس نسبت به سایر دانشگاههای برتر دنیا مورد ارزیابی قرار گیرد. در مرحله اول 50 عنوان پایان نامه کارشناسی ارشد رشته طراحی صنعتی به صورت تصادفی انتخاب شد و سهم استفاده از آموخته های دانشجویان از دروس ریاضی و فیزیک مورد بررسی قرار گرفت، در بخش دوم سیلابس دانشگاه های برتر دنیا بررسی شده است و در بخش سوم پرسش نامههایی برای دو گروه استادان(12نفر) و دانشجویان و فارغ التحصیلان طراحی صنعتی(83 نفر) تهیه شد. نتایج بخش نخست (بررسی پایان نامه ها) نشان میدهد، کاربرد آموزش دروس ریاضی و فیزیک در پایان نامهها نمودی نزدیک به صفر دارند. بررسی پرسشنامهها نیز نشان میدهد، هر دو گروه اساتید و گروه دانشجویان و فارغ التحصیلان تاکید دارند که سرفصلهای این دروس ناکارآمد بوده و با سایر دروس طراحی صنعتی و نیازهای حرفهای و شغلی فراگیران تناسب ندارند. از سوی دیگر، با توجه به ضعف پایۀ ریاضی برخی از دانشجویان معمولا تدریس سرفصلها به طور کامل انجام نمی شود. بنابراین جایگزینیِ مباحث کاربردی با سرفصلهای غیر مرتبط و تئوریک دروس ریاضی و فیزیک جهت بالا بردن فهم دانشجویان و اثربخشی دروس پایه در برونداد فرآیند آموزش طراحی صنعتی پیشنهاد می شود.
آموزش طراحی صنعتی,بین رشته ای,ریاضی,فیزیک
http://dastavard.journal.art.ac.ir/article_528.html
http://dastavard.journal.art.ac.ir/article_528_8dbed21949b8aacb00a53aef81f31e80.pdf
دانشگاه هنر
دستاورد
1025-0840
2783-1132
27
37
2017
03
21
طراحی مسئله محور و راه حل محور در روششناسی طراحی
18
25
FA
ابراهیم
باقری طالقانی
0000-0002-9047-3017
دانشکده هنر
e.bagheri@semnan.ac.ir
حسن علی
پورمند
دانشگاه تربیت مدرس
hapourmand@modares.ac.ir
10.30480/dastavard.2017.529
<strong>چکیده</strong><br />هنگامیکه صورتمسئله یا موضوع طراحی به دو فرد طراح و غیرطراح ارائه میشود، شیوۀ تفکر و برخورد آنها با مسئله و راهحل متفاوت است و درنتیجه فرایند طراحی به نتایج متفاوتی میانجامد. شیوۀ برخورد همۀ طراحان نیز با مسئله و فرایند طراحی یکسان نیست و بر این اساس، میزان خلاقیت و نوآوری و کاربرد طرح نهایی متفاوت است. در فرایند طراحی، تمرکز بر مسئله و تجزیهوتحلیل دقیق آن قبل از ایدهپردازی، تا چه حد صحیح است و چگونه باید از مسئله، اطلاعات، معلومات طراح و ایدههای اولیه بهدرستی استفاده کرد تا به نتیجۀ مناسبتری دست یافت؟ در این مقاله مهمترین پژوهشهایی که براساس دغدغۀ مذکور، از دهۀ 1970 انجام شده است، بهاختصار موردبررسی قرار میگیرد و نتایج آنها در قالب راهبردهای مسئلهمحور، اطلاعاتمحور، راهحلمحور و معلوماتمحور طراحی و مدل تکامل مشترک مسئله و راهحل ارائه میشود. در ادامه، فرایند تفکر طراحی ارائهشده توسط IDEO و دانشکدۀ طراحی استنفورد که مبتنی بر طراحی راهحلمحور هستند، معرفی میشود. پایانبخش این مقاله، سؤالاتی است که در این تحقیقات پاسخ روشنی دریافت نکردهاند و میتوانند مبنای انجام تحقیقات آتی توسط علاقهمندان به حوزۀ مطالعات طراحی و روششناسی باشند.
طراحی مسئله محور,طراحی را ه حل محور,رو ششناسی طراحی,تفکر طراحی
http://dastavard.journal.art.ac.ir/article_529.html
http://dastavard.journal.art.ac.ir/article_529_f8fe724ba45385e899bd7decd369d84d.pdf
دانشگاه هنر
دستاورد
1025-0840
2783-1132
27
37
2017
03
21
سامانه های اشتراک گذاری:راهی برای مقابله با پدیدۀ طرد محصول
26
33
FA
محمد
رزاقی
0000-0002-7687-632X
معاون پزوهش و فناوری دانشگاه هنر
id.uoa.mr@gmail.com
عاطفه
فلاحتی
دانشگاه هنر
atefeh.falahati@gmail.com
10.30480/dastavard.2017.530
<br /><strong>چکیده</strong><br />امروزه، پدیدۀ مصرفگرایی که دقیقاً در نقطۀ مقابل رویکردهای پایداری و حفظ محیطزیست، مهندسی شده است، در اکثر وجوه زندگی ما دیده میشود. دست بشریت، آلودۀ مصرفگرایی است و نیز بهخوبی میدانیم که استمرار این پدیده و اتخاذ رویکردهای خطی در تولید، توزیع و مصرف یا استفاده از کالاها به شیوههای رایج، قطعاً چیزی جز تخریب محیطزیست در پی نداشته و نخواهد داشت. بنابراین یا باید دست روی دست گذاشت و شاهد فروپاشی زیستبوم خود باشیم که بهرسم امانت از آیندگان در اختیار داریم، یا برای حذف یا حداقل کُند شدن تخریب محیطزیست کاری کرد. سؤال این است که طراحی صنعتی یا کلاً تفکر طراحی چه کمکی میتواند به حل این معضل جدی بشرِ امروز کند؟ برای پاسخ به این سؤال، ادبیات مرتبط با مصرف، سبک زندگی، پدیدۀ طرد محصول، مفاهیم پایداری و اشتراکگذاری محصول موردبررسی قرار گرفتند. هدف این نوشتار، ارائۀ شناختی مختصر از رابطۀ بین پدیدۀ طرد محصول و رواج مصرفگرایی و البته ایجاد انگیزه برای طراحان صنعتی ایرانی است که با استفاده از خدمات اشتراکگذاری محصولات، سهمی در ارائۀ راهکارهای مقابله با تخریب محیطزیست داشته باشند.
پدیدۀ طرد یا کهنگی محصول,مصرفگرایی,پایداری,اشتراکگذاری محصولات
http://dastavard.journal.art.ac.ir/article_530.html
http://dastavard.journal.art.ac.ir/article_530_23898596a027623bc4cf54717e924790.pdf
دانشگاه هنر
دستاورد
1025-0840
2783-1132
27
37
2017
03
21
کیفیت تجربی و درک زیبایی بوسیله کاربران، با هدف تعامل با محصولات
34
41
FA
بهزاد
سلیمانی
دانشگاه الزهرا
behzad_soleimani@yahoo.com
10.30480/dastavard.2017.531
چکیده :<br />این مقاله به بررسی این موضوع می پردازد که چگونه ممکن است زیبایی با تجربه کاربر، در قالب بیان فرم و عملکرد یک محصول مرتبط باشد. تجربه مثبت به وسیله کاربران زمانی اهمیت بیشتری پیدا می کند که در اطراف فعالیت های انسان توسط محصولات وخدمات الکترونیکی و چند عملکردی پوشانده شده باشد. و در نتیجه ، چگونه طراحان تعاملی (Interaction Designer) می توانند زیبایی را در محصولات کاربر محور و تعاملی ایجاد نمایند؟ طراحی تعاملی امروزه به مفهوم ایجاد ارتباط مناسب و بهتر ومفیدتر بین محصولات و تولیدات صنعتی و کاربران (استفاده کنندگان) می باشد. این واژه در ابتدا در علوم کامپیوتر و همچنین درطراحی صفحات واسطه ای کامپیوترها مطرح شده بود. و امروزه تقریباً در تمام محصولات صنعتی به کار برده می شود. با توجه بهعمر کوتاه این رویکرد و تاثیرگذاری آن در جای جای زندگی، گرایش و رشته هایی نیز با همین عنوان در دانشگاه ها بوجود آمدهاست. هدف این مقاله پرداختن به زیبایی و تفسیر آن به عنوان یک کیفیت تجربی است، و پاسخ دادن به این سئوال که چگونه می توان زیبایی را در محصولات کاربر محور و تعاملی پدید آورد، می باشد.
عملکرد,طراحی تعاملی,زیبایی,تجربه کار,زیبایی شناسی
http://dastavard.journal.art.ac.ir/article_531.html
http://dastavard.journal.art.ac.ir/article_531_a80225beca16058e3c20542c172810f6.pdf
دانشگاه هنر
دستاورد
1025-0840
2783-1132
27
37
2017
03
21
طراحی خدمات و تجربۀ کاربری
42
46
FA
توبی
باتُرف
طراح دیجیتال
tbottorf@continuuminnovation.com
زَ ک
هایمن
استراتژیست شرکت کانتینیوم
ندا
امیرعلایی
دانشگاه هنر
neda_amiralaei@yahoo.com
10.30480/dastavard.2017.532
<strong>طراحی خدمات و طراحی </strong><strong>: تمایز بدون تفاوت</strong><br /><strong>مقایسۀ بافتها، فرهنگها و مشتریها</strong><br /> <br />طراحان خدمات و طراحان تجربۀ مشتری، هر دو تلاش میکنند که تجربیات مشتریان را در تعامل با سازمان ارتقا دهند. ما همه بهنوعی طراحان خدمات هستیم. ما برای درک و نقشهبرداری از رفتار افراد، از همان ابزارهای طراحان خدمات استفاده میکنیم. همینطور برای طراحی نقاط تماس و نظامهای زیربنایی که موجب تجربیات بهتری میشود، از همان رویکردها بهره میگیریم. چرا ما برای دو پدیده که بهنظر یکی میرسند، نامهای متفاوتی بهکار میبریم؟ تفاوتهای عمدهای بین شیوههای دادهمحور در طراحی تجربۀ مشتری و شیوههای کیفیتمحور در طراحی خدمات وجود دارد. این اختلاف، ناشی از تفاوت در اهداف و روشهای ارزیابی موفقیت است.<br /><br clear="all" /><br /><br />
http://dastavard.journal.art.ac.ir/article_532.html
http://dastavard.journal.art.ac.ir/article_532_85f2c9fb75d96a79ee8602caf6e2f73c.pdf
دانشگاه هنر
دستاورد
1025-0840
2783-1132
27
37
2017
03
21
طراحی ایرانی
46
50
FA
مهران
هاشمی
mhrhashemi@gmail.com
10.30480/dastavard.2017.533
تمدنها بر پایۀ فرهنگها استوارند. تاریخ، فرهنگ عامه و اندیشۀ خواص یک جامعه است که فرهنگ آن را شکل میدهد. طراحی ایرانی بخشی از فرهنگ ایرانی است. آن را میفهمیم، اما قادر به تصویر کردن آن نیستیم و این بهدلیل گسیختگی فرهنگی است که در این روزگار با آن مواجه هستیم. وقتی تاریخ، فرهنگ عامه و اندیشۀ خواص یک جامعه چنان از هم فاصله میگیرند که در یک ظرف قابل جمع شدن نیستند، این گسیختگی آغاز میشود. مردمی که دیگر ارتباط ساختاری با تاریخشان ندارند و خواصی که مقتضیات روز جامعۀ پیرامون را نه درک میکنند و نه در برابر آن پیشنهاد پسندیدهای برای جامعه دارند، وحدت فرهنگی را زیر سؤال میبرند.<br />این مقاله تلاشی است برای جمع کردن این عناصر متباین دریک ظرف. آیا میتوانیم همۀ عناصر ناهمگونی را که امروز، فرهنگ ایرانی نام گرفتهاند، بهمنظور ایجاد مفهوم مشخصی به نام طراحی ایرانی در کنار هم جمع کنیم؟ یافتن و در یک ظرف ریختن همۀ شباهتهایی که ایرانیان با یکدیگر دارند که وجه تمایز آنها با همۀ تمدنهای دیگر است، کار دشواری است که باید از جایی آغاز شود. ویژگیهای هیچ فرهنگی، خوب یا بد و درست یا غلط نیستند. آنها تنها ویژگیهای فرهنگی گروهی از مردم بهشمار میروند. احترام به این ویژگیها بخشی از تلاشی است که برای تدوین این چهارچوب انجام میپذیرد.<br />اگر بخش اندیشمند جامعۀ ایرانی بتواند ویژگیهای طراحی ایرانی را بهروشنی تدوین کند و آن را به شکل قابلپذیرش و اجرایی در اختیار جامعۀ طراحان ایرانی قرار دهد، اتفاقات بزرگی در راه خواهند بود. نخست اینکه این شخصیت واحد به ایجاد جامعهای واحد از طراحانی با ادراک مشترک منجر میشود که همافزایی این نیروها اینرسی زیادی برای رشد این جامعه پدید میآورد. دوم اینکه جامعهای از طراحان با هویت و شخصیت فرهنگی مشترک بهخودیخود یک زبان قدرتمند است برای گفتوگوی مؤثر با جامعۀ جهانی. و در انتها، این زبان قدرتمند یک ابزار فروش بیهمتاست برای ایجاد توأمان گردش اقتصادی و فرهنگی. مردم در همۀ جهان، اندیشۀ قدرتمند را میخرند و این فرصتی است که فراروی ماست.
طراحی ایرانی,محصول ایرانی,فرهنگ,هویت
http://dastavard.journal.art.ac.ir/article_533.html
http://dastavard.journal.art.ac.ir/article_533_2c3817d4dfa25380c5c4dd7d96a9b6bf.pdf
دانشگاه هنر
دستاورد
1025-0840
2783-1132
27
37
2017
03
21
Abstracts
52
57
FA
http://dastavard.journal.art.ac.ir/article_534.html
http://dastavard.journal.art.ac.ir/article_534_dc3730bb0cd9b00e5dd7937eb178fe78.pdf